۱۳۹۱ شهریور ۲۶, یکشنبه

باز هم دارم مریض میشوم انگار

حوصله ی پاک کردن ایمیلهایم را هم ندارم،حوصله ی توی فیس بوک پرسه زدن را،حوصله ی وبلاگ های با سر و ته و بی سر و ته را خواندن را هم ندارم،حوصله ی با خودم حرف زدن را،حوصله ی چای خوردن را،منتظر ماندن را،عصبانی شدن را..حوصله ندارم که حوصله ام سر برود باز..چه کار کنم؟
دلم آشوب است،از صبح که سوار آن تاکسی لعنتی شدم،حالم به هم ریخت یک جوری میزانم را انگار دستکاری کردند،دستهایم شروع کرد لرزیدن وقتی پراید لق لقو سبقت گیران پیچید توی 16 آذر..وقتی پایم را گذاشتم آن ور سر در آن خراب شده ی نکبتبار،دیگر حوصله ی دانشگاه رفتن را ندارم..نمیدانم بابت چیست که اینقدر حالم از آنجا به هم میخورد،از استادها،از بچه ها،از در و دیوار..حالم از خودم آنجا به هم میخورد،از همه ی آن حرفهای مزخرفی که از جلوی تجسمی تا دم پله ها تا بوفه بلغورشان میکنیم،حالم از حراست به هم میخورد،از نگاههای آن مرتیکه ی احمق که فکر میکند..نمیدانم چه فکر مزخرفی میکند،میخواهم بالا بیاورم هر وقت که میبینمش،میخواهم روی هیکلش بالا بیاورم،میخواهم آن ولع کشتن یک ادم دیگر را خالی کنم سر این یارو،آن لذت خون گرم روی زمین ریختن را!
احساس امنیت نمیکنم،میترسم..راه که میروم توی خیابان،یک دو هفته ای هست گشت ارشاد نیست..اما میترسم..همیشه میترسم،تا آخر عمرم میترسم،نمیدانم..از کمیته میترسم..از آن زمستان سرد پارسال،از آنی که هنوز هم تا یادم می آید تا مغز استخوانم یخ میکند!وقتی میگویم زمستان پارسال..یاد شوروی کمونیستی می افتم،یاد پالتوهای بلند روسی و کلاه های قفقازی..فکرم میرود پیش آن گل سینه ای که ارث اجدادی ما نشد..که معلوم نیست توی خانه ی کدام سرباز زاده ی روسی توی کشو لای عتیقه ها گم شده،آنا جان هیچ وقت نفهمیدم چرا ان گل سینه را هم دادی به آن سرباز زبان نفهم ...!
حالم بد است کنارت که نشسته ام و فلافل فرو میدهم توی گلویم،احساس میکنم یک چرخ گوشت شده ام که با فشار غذا را فرو میکنم از گلویی ام تو و فقط چرخش میکنم،له اش میکنم،نرمش میکنم!احساس نمیکنم غذا را که میخورم،هوا را که نفس میکشم!تو را که لمس میکنم!مصتاثل ام..حتی نمیدانم که ای را اینطوری مینویسندش یا نه!
..اااخ..کاش میشد..دستت را بکنی توی حلقم این گره ها را بکشی بیرون و پرتشان کنی آنور..انوقت با آن دستت که پر خون و چرک شده،من را که سرفه سرفه میکنم بگیری بغلت آنقدر فشار دهی که گریه ام بگیرد،که برایت تا خود صبح گریه کنم،کاش میشد....کاش میشد!
نمیخوام بیام دانشگاه،کاش میشد!
میدانی دلم میخواهد بردارم آن ساک لعنتی را پرش کنم از کاموا و پشم،بروم توی آم جنگل های کاجی ای که بهت گفتم،برم سرم را از آن پنجره ی خانه ی چوبی ام بکنم بیرون و موهایم لای شاخ گوزن همسایه گیر کند،میخواهم برم آنجا که توی لانگ شاتش خانه ی من است و ماشین استیشن قرمز ام و کاج واقعی و برف و برف وبرف..و کمی اکستریمش که میکنی میشود ..آن دریاچه ی یخ زده و یک دو سه خانه ی دیگری که روی گوگل ارت..بهش میگویند دهکده ی ناکجا،میخواهم ول کنم بروم آنجا..میخواهم برم..شب ها هیزم بریزم توی آتش،کاش یکی هم بود عاشقش بودیم،برش میداشتیم میبردیم آنجا یک دو کلامی حرف مفت میزدیم دلمان خنک شود..ااخ که کاش میشد.
پایم شده است..پای رفتن..حالا دلمان را چه کار کنیم که یک تکه هاییش اینجا مانده،یک تکه هاییش این ور و آن ور دنیا پخش و پلا شده است..چه کارش کنیم..تو بگو!

۲ نظر:

  1. دوست نداشتم حالت رو بخونم که اینطوری اه ...
    negaranam mikone ...chon mifahmamesh va be jaye khoobi nemirese age az hallet moraghebat nakoni ,bitabanne delet safar khahad khast va ajoolane be safar e dige i khahi raft va hale alan man r opeida mikoni va halet az uni ke hasti badtar mishe ...javabe hale alanet faghat sokoote ,faghat neshastan o aramesh o neveshtane ba ye labkhande sabo k o alaki hata ,hata age doroogh bashe ,ama lazeme ,ye labkhand e sabok bezan ,chayet ro bokhor va az door be hame chiz negah kon ,cherra fekret dargire charandiati mesle negahbane daneshgah mishe akhe ? to kheili fargh dari ,to zendegit az dastaye kasife in adama door tar dare shekl migire ,age betooni control koni fekrato ,age betooni be ayande va kari ke kardi va safar ha moasser tar fek koni ...benevis ,az karhayi ke mikhay bokoni ,benevis az un chizayi ke dar khodet kashf kardi o nadide boodish ghablan ,
    ...
    azize joon
    kash bedooni ke faghat negaranam va ina nasihat nist ,hata zarre i
    dar jaygahi nistam ke nasihat konam

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. مرسی که خوندی..نه..میدونم..حس ادم لایه کلمه ها هست..
      اره..میفهمم چی میگی..میگه بعی دردا از زیادی درد دله..حالا بعضی فکرای منم..از زیادی فکر کردنه..
      ..بیا خونه..بیا!!!

      حذف